انتظار سبز

دریافت متن

وقتي ابرهاي تيره، چهره خورشيد را پوشانده و دشت و دَمَن از دست بوسي آفتاب محروم گرديده و سبزه و گل از دوري مِهر عالم تاب پژمرده است چاره چيست؟ زماني كه عصاره آفرينش و خلاصه خوبيها و آيينه زيباييها رخ در نقاب غيبت كشيده و جهانيان از فيض حضور او بي نصيب ماندهاند چه ميتوان كرد؟

گلهاي باغ چشم به راهند تا سايه باغبان مهربان را بر سر خود ببينند و از دستان پر مهر او آب حيات بنوشند و دلهاي مشتاق، بي تاب چشمهاي اويند تا عنايت شور آفرين او را لمس كنند و اينجاست كه «انتظار» شكل ميگيرد. آري، همه منتظرند تا او بيايد و سبزي و نشاط را به ارمغان آورد.

به راستي «انتظار» چه زيبا و شيرين است اگر زيبايي آن در نظر آيد و شيريني آن در كام دل، چشيده شود.

حقيقت انتظار و جايگاه آن

براي «انتظار» معاني گوناگوني گفتهاند و لي با دقت و تأمّل در اين كلمه ميتوان به حقيقت معني آن پي برد. انتظار، چشم به راه بودن است و اين چشم به راهي به تناسب بستر و زمينه آن ارزش پيدا ميكند و آثار و پيامدهايي دارد. انتظار تنها يك حالت روحي و دروني نيست بلكه از درون به بيرون سرايت ميكند و حركت و اقدام را ميآفريند. به همين دليل است كه در روايات، انتظار به عنوان يك عمل و بلكه بهترين اعمال، معرفي شده است. انتظار به «منتظر» شكل ميدهد و به كارها و تلاشهاي او جهت خاصّي ميبخشد.

بنابراين «انتظار» با نشستن و دست روي دست گذاشتن، نميسازد. انتظار با چشم به در دوختن و حسرت خوردن، تمام نميشود؛ بلكه در حقيقت انتظار، حركت و نشاط و شور آفريني نهفته است.

آنكه در انتظار مهمان عزيزي است، سر از پا نميشناسد و در تلاش است تا خود و محيط اطراف خود را براي آمدن مهمان، آماده كند و موانع حضور او را بر طرف سازد.

سخن درباره انتظار رويدادي بي نظير است كه در زيبايي و كمال، نهايت ندارد. انتظار روزگاري است كه در سبزي و خرّمي در تمامي روزگاران گذشته مثالي نداشته است و جهان چنان دوران زيبايي را هرگز تجربه نكرده است. اين همان انتظار حكومت جهاني امام مهدي عجل الله تعالی فرجه الشریف است كه در روايات، از آن به «انتظار فرج» ياد شده است و آن را از بهترين اعمال و عبادات، بلكه پشتوانه قبولي همه اعمال، شمرده است.

پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«بهترين اعمال امت من، انتظار فرج است.»[1]

امام صادق علیه السلام به ياران خود فرمود:

«آيا شما را از چيزي آگاه نكنم كه خداوند بدون آن هيچ عملي را از بندگان نميپذيرد؟ گفتند: بفرماييد. فرمود: گواهي به يگانگي خدا و نبوت پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله و اقرار به آنچه خدا امر فرموده و ولايت ما و بيزاري از دشمنان ما ـ  يعني ما امامان بخصوص ـ و تسليم شدن در برابر ايشان (=امامان) و پرهيزكاري و كوشش و خويشتن داري و انتظار قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف.»[2]

بنابراين «انتظار فرج» انتظاري است كه ويژگيهاي خاص و منحصر به فرد دارد كه لازم است به خوبي دانسته شود تا رمز و راز آن همه فضيلت و آثار كه براي آن خواهيم شمرد آشكار گردد.

ويژگيهاي انتظار مهدي عجل الله تعالی فرجه الشریف

گفتيم كه «انتظار» امري فطري است و براي همگان در هر قوم و آييني كه باشند وجود دارد اما انتظارهاي معمولي كه در جريان زندگي افراد و حتّي جامعهها وجود دارد هر اندازه بزرگ و با اهميت باشد در مقايسه با انتظار موعود جهاني، كوچك و بي مقدار است زيرا كه انتظار ظهور او ويژگيهاي خاص خود را دارد:

انتظار مهدي عجل الله تعالی فرجه الشریف انتظاري است كه از ابتداي عالم آغاز شده است يعني از زمانهاي بسيار دور، انبياء و اولياء نويد ظهور او را دادهاند و در زمانهاي نزديك تر، همه امامان ما، آرزوي روزگار دولت او را داشتهاند.

امام صادق علیه السلام فرمود:

«اگر او را درك ميكردم، تمام عمر به او خدمت ميكردم.»[3]

انتظار مهدي عجل الله تعالی فرجه الشریف، انتظار مصلح جهاني است. انتظار حكومت عدل جهاني است و انتظار تحقق همه خوبيها است. در اين انتظار، بشريت چشم به راه است تا آنچه را بر اساس فطرت پاك خدايي، در آرزوي آن بوده و هيچگاه به صورت كامل به آن دست نيافته است، ببيند و مهدي عجل الله تعالی فرجه الشریف همان است كه عدالت و معنويت، برادري و برابري، عمران و آبادي زمين و امنيّت و صلح و عصر شكوفايي عقل و دانش بشري را براي انسانها به ارمغان ميآورد و برچيدن بساط استعمار و بردگي انسانها و نفي هر گونه ستم و ستمگري و رهايي اجتماع از انواع فسادهاي اخلاقي، ره آورد حاكميت اوست.

انتظار مهدي عجل الله تعالی فرجه الشریف انتظاري است كه تنها با فراهم شدن زمينههاي شكوفايي آن، خواهد شكفت و آن زماني است كه همه انسانها در طلب منجي و مصلح آخر الزمان باشند. او ميآيد تا با همكاري و همياري يارانش عليه بديها قيام كند نه اينكه تنها با معجزه كار جهان را سامان دهد.

انتظار مهدي عجل الله تعالی فرجه الشریف در منتظرانش شوق ياري و همراهي او را ايجاد ميكند و به انسان هويت و حيات ميبخشد و او را از پوچي و بي هدفي نجات ميدهد.

آنچه گفته شد بخشي از ويژگيهاي آن انتظاري است كه به وسعت همه تاريخ است و ريشه در جان همه انسانها دارد و هيچ انتظار ديگري به خاك پاي اين انتظار سترگ نميارزد. بنابراين جا دارد كه ابعاد و آثار فراوانِ انتظار مهدي عجل الله تعالی فرجه الشریف را بشناسيم و درباره وظايف منتظران ظهور او و پاداش بي نظير آنها سخن بگوييم.

ابعاد انتظار

انسان از زواياي مختلف داراي ابعاد گوناگون است: از سويي از بُعد نظري و عملي برخوردار است و از سوي ديگر داراي بُعد فردي و اجتماعي است و از زاويهاي ديگر در كنار بُعد جسمي، بُعد روحي و رواني دارد. بدون ترديد در همه ابعاد ياد شده نياز به چارچوبِ مشخصي است تا در قالب آن راه صحيح زندگي باز شود و مسيرهاي انحرافي به روي آدمي بسته گردد. و آن راهِ درست همان مسير انتظار است.

انتظار موعود جهاني در همه ابعاد زندگي منتظر تأثير ميگذارد. در بعد فكري و نظري كه زير بناي اعمال و رفتار انسان است، باورهاي اساسي حيات آدمي را در حصار خود حفظ ميكند. به بيان ديگر انتظار صحيح ميطلبد كه منتظر، بنيانهاي اعتقادي و فكري خود را تقويت كند تا در دام مكتبهاي انحرافي گرفتار نشود و يا به خاطر طولاني شدن دوره غيبت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف به چاه يأس و نااميدي سقوط نكند.

امام باقر علیه السلام فرمود:

«روزگاري بر مردم خواهد آمد كه امام ايشان غايب خواهد شد پس خوشا به حال آنان كه در آن زمان، بر امرِ (ولايت) ما ثابت و استوار بمانند.»[4]

يعني در دوره غيبت كه دشمنان با انواع شبههها ميكوشند تا اعتقادات درست شيعيان را از بين ببرند به بركت قرار گرفتن در سنگر انتظار مرزهاي عقيدتي حفظ ميشود.

در بُعد عملي، انتظار به همه اعمال و رفتار انسان جهت ميدهد. منتظر بايد در ميدان عمل بكوشد تا زمينههاي ظهور دولت حق فراهم گردد. بنابراين، منتظر در اين بخش هم به ساختن خود و هم به سامان دادن جامعه همت ميگمارد. در بُعد فردي هم به حيات روحي و رواني خود و كسب فضيلتهاي اخلاقي روي ميآورد و هم به تقويتِ جنبه جسمي و بدني ميپردازد تا نيرويي كار آمد براي جبهه نور باشد.

امام صادق علیه السلام فرمود:

«... كسي كه دوست دارد از ياران قائم علیه السلام باشد پس منتظر باشد و در حال انتظار پرهيزگاري پيشه كند و به اخلاق نيكو آراسته گردد...»[5]

ويژگي «انتظار» آن است كه آدمي را از محدوده خود فراتر ميبرد و او را با تك تك افراد جامعه مرتبط ميسازد. يعني انتظار نه تنها در زندگي فردي منتظر مؤثر است كه در حوزه رابطه فرد با جامعه نيز طرح و برنامه دارد و او را به تأثير گذاري مثبت در جامعه وا ميدارد و از آنجا كه شرط ظهور دولت حق آمادگي جمعي است، هر كسي به اندازه توان خود براي اصلاح جامعه ميكوشد و در برابر ناهنجاريهاي اجتماعي ساكت و بي تفاوت نميماند، چرا كه منتظر مصلح جهاني در انديشه و عمل، مسير صلاح و راستي را طي ميكند.

كوتاه سخن اينكه «انتظار» جريان مباركي است كه در تمام مويرگهاي حيات فرد و اجتماع منتظر جاري است و در همه عرصههاي زندگي، رنگ الهي به انسان و حيات او ميبخشد و چه رنگي از رنگ الهي بهتر و ماندگارتر؟!

قرآن كريم ميفرمايد:

(... صِبْغَةَ اللّه وَ مَنْ اَحْسَن مِنَ اللّه صِبْغَةً...)[6]؛

رنگ الهي (بگيريد) و چه چيز از رنگ الهي داشتن نيكوتر است؟!

با توجه به آنچه گذشت، وظايف منتظرانِ مصلح كلّ، چيزي جز همان «رنگ خدايي داشتن» نيست كه به بركت انتظار در جاي جاي زندگي فردي و جمعي آنها جلوه گر ميشود. و با اين نگاه، ديگر آن وظايف بر دوش ما ـ منتظران ـ سنگيني نخواهد داشت بلكه به عنوان جريان شيريني كه به همه زواياي زندگي ما معني و مفهومي زيبا بخشيده است، به حساب ميآيد. به راستي اگر فرمانرواي ملك مهرباني و امير كاروان مِهرورزي تو را به عنوان سربازي شايسته براي خيمه ايمان خواسته باشد و حضور تو را در سنگر حق، انتظار كشد، چگونه خواهي بود؟ آيا بايد بر تو تكاليفي را تحميل كنند كه چنين و چنان باش و اين كار و آن كار را انجام ده يا تو خود راه انتظار را شناختهاي و براي همان مقصدي كه برگزيدهاي گام خواهي زد؟!

وظايف منتظران

در روايات و بيانات پيشوايان دين وظايف فراواني براي منتظران ظهور بيان گرديده است كه در اينجا مهمترين آنها را بيان ميكنيم.

شناخت امام

پيمودن جاده انتظار بدون شناختن امامِ منتظَر ممكن نيست. استقامت و پايداري در وادي انتظار وابسته به درك صحيح از پيشواي موعود است. بنابراين علاوه بر شناخت امام به اسم و نسب، لازم است نسبت به جايگاه امام و رتبه و مقام او نيز آگاهي كافي بدست آورد.

ابونصر كه از خدمتگذاران امام حسن عسكري علیه السلام است، پيش از غيبت امام مهدي عجل الله تعالی فرجه الشریف به حضور آن حضرت ميرسد. امام مهدي عجل الله تعالی فرجه الشریف از او ميپرسد: آيا مرا ميشناسي؟ پاسخ ميدهد: آري، شما سرور من و فرزند سرور من هستيد! امام علیه السلام مي فرمايد: مقصود من چنين شناختي نبود!؟ ابونصر ميگويد: (مقصود شما چيست) خودتان بفرماييد.

امام علیه السلام ميفرمايد:

«من آخرين جانشين پيامبر خدا هستم و خداوند به (بركت) من بلا را از خاندان و شيعيانم دور ميكند.»[7]

اگر معرفت امام براي منتظرِ حاصل شود، او از هم اكنون خود را در جبهه امام ميبيند و احساس ميكند كه در خيمه امام و كنار او قرار گرفته است. بنابراين لحظهاي در تلاش براي تقويت جبهه امام خويش كوتاهي نميكند.

امام باقر علیه السلام فرمود:

«...مَنْ ماتَ وَ هُوَ عارِفٌ لاِِمامِهِ لَمْ يضُرُّهُ، تَقَدَّمَ هذَا الاَْمْرِ اَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ ماتَ وَ هُوَ عارِفٌ لاِِمامِهِ كانَ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقائمِ فِي فُسْطاطِهِ»[8]؛

كسي كه بميرد در حالي كه امام خود را شناخته باشد، جلو افتادن يا تأخير امر (ظهور) به او زيان نميرساند و كسي كه بميرد و حال آنكه امام خود را شناخته است مانند كسي است كه در خيمه امام و همراه او بوده است.

گفتني است كه اين معرفت و شناخت چنان مهمّ است كه در كلام معصومين علیهم السلام آمده است كه براي بدست آوردن آن، لازم است از خداوند طلب ياري شود.

امام صادق علیه السلام فرمود:

«... در زمان غيبت طولاني امام مهدي عجل الله تعالی فرجه الشریف باطل گرايان (در اعتقاد و دين خود) به شك و ترديد گرفتار ميشوند. زراره، از ياران خاص امام گفت: اگر آن زمان را شاهد بودم چه عملي انجام دهم؟»

امام صادق علیه السلام فرمود: ... اين دعا را بخوان:

«اَللّهُمَّ عَرِّفْني نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِيكَ اللّهُمَّ عَرِّفْني رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِفْني حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ ديني[9]

آنچه تا كنون مطرح شد معرفت نسبت به جايگاه امام در مجموعه نظام هستي است[10]. او حجّت پروردگار و جانشين به حق پيامبر و پيشواي همه مردم است كه اطاعتِ او بر همگان واجب است چرا كه اطاعت از او همان اطاعت از خداست.

يكي ديگر از ابعاد معرفت امام، شناختن سيره و صفات امام است[11]و اين بُعد از شناخت، تأثير عملي گستردهاي در رفتار و خُلق و خوي منتظر ميگذارد و بديهي است كه هر اندازه معرفت انسان به زواياي گوناگون زندگي امام و حجّت الهي بيشتر و عميقتر باشد، آثار آن در بخشهاي گوناگون زندگي او بيشتر خواهد بود.

الگوپذيري

وقتي معرفت به امام و جلوههاي زيباي رفتاري آن بزرگوار به دست آمد، سخن از پيروي و الگوگرفتن از آن مظهر كمالات به ميان ميآيد.

پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«خوشابه حال آنكه قائم خاندان مرا درك كند در حالي كه پيش از دوران قيام، به او و امامان قبل از او اقتدا كرده و از دشمنان ايشان، اعلام بيزاري كرده باشد. آنان دوستان و همراهانِ من و گرامي ترينِ امت من، در نزد من هستند.»[12]

به راستي آن كس كه در تقوا، عبادت، ساده زيستي، سخاوت، صبر و همه فضائل اخلاقي دنباله رو امام و مراد خويش است چه رتبه بلندي نزد آن رهبر الهي خواهد داشت و آنگاه كه به حضور مقدسش بار يابد چه سربلند و سرافراز خواهد بود؟!

آيا جز اين است كه منتظري كه در طلب زيباترين پديده عالم است خود را به خوبيها ميآرايد و از زشتيها و رذائل اخلاقي دوري ميكند و در مسير انتظار همواره مراقب افكار و اعمال خويش است؟! و گرنه افتادن به دام بديها رفته رفته فاصله او و معشوق خوبان را زيادتر خواهد كرد و اين حقيقتي است كه در بيان هشدار دهنده آن امام موعود آمده است:

«فَما يحْبِسُنا عَنْهُم اِلاّ ما يتَّصِلُ بِنا مِمّا نُكْرِهُهُ وَلا نُؤْثِرُهُ مِنْهُم[13]؛

هيچ چيز ما را از شيعيان جدا نكرده است مگر آنچه از كارهاي ايشان كه به ما ميرسد. اعمالي كه خوشايند ما نيست و از شيعيان انتظار نداريم!»

نهايت آرزوي منتظران آن است كه در برپايي دولت مهدوي و حكومت عدل جهاني سهمي داشته باشند و افتخار ياوري و همراهي آخرين حجّت حق را بدست آورند ولي مگر نيل به چنين سعادت بزرگي جز با خودسازي و آراستگي اخلاقي ميسّر است؟!

امام صادق علیه السلام فرمود:

«مَنْ سَرَّهُ اَنْ يكُونَ مِنْ اَصْحابِ القائمِ فَلْينْتَظِرْ وَلْيعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَمَحاسِنِ الاَْخْلاقِ وَهُوَ مُنْتَظِر؛[14]

هر كس دوست دارد از ياران حضرت قائم علیه السلام باشد بايد منتظر باشد و در حال انتظار به پرهيزكاري و اخلاق نيكو رفتار نمايد.»

و روشن است كه در مسير تحقق چنين خواستهاي هيچ الگو و نمونهاي برتر از آن امام بزرگوار كه آينه تمام زيبايي هاست يافت نميشود.

يادِ امام

آنچه منتظران را در كسب معرفتِ امام و پيروي از آن بزرگوار ياري ميدهد و پايداري در راه انتظار را به دنبال دارد؛ پيوستگي و ارتباط مداوم با آن طبيب جانها است.

به راستي وقتي آن امام مهربان امّت، هميشه و همه جا به حال شيعيان خود نظر دارد و لحظهاي آنها را از ياد نميبرد آيا رواست كه دلدادگان روي او به دنيا و تعلّقات آن سرگرم شوند و از آن عزيز، غافل و بي خبر بمانند؟ يا راه و رسم دوستي و محبّت آن است كه در همه حال او را بر خود و ديگران مقدم بدارند. وقتي بر سجاده دعا مينشينند از او آغاز نمايند و براي سلامتي و فرج آن حضرت دعا كنند كه آن بزرگوار خود فرمود:

«براي تعجيل فرج بسيار دعا كنيد كه فرج شما در همان است.[15]»

و همواره بايد زمزمه كنند:

«اَللّهُمَّ كُنْ لِوَليكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيهِ وَ عَلي ابائهِ فِي هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَة وَلياً وَ حافِظاً وَ قائداً و ناصراً و دليلا وَ عَيناً حَتّي تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلا[16]؛

«خدايا براي ولي خود، حجة بن الحسن كه درود تو بر او و خاندانش باد در اين ساعت و در همه ساعات سرپرست و نگهبان و رهبر و ياور و راهنما و ديده بان باش تا ( آن زمان كه ) او را در زمين خود با ميل و رغبت جاي دهي و براي مدتي طولاني او را در زمين بهره مند سازي.»

منتظر حقيقي، در هنگام صدقه دادن، ابتدا سلامتي وجود شريف امام خود را در نظر ميگيرد و به هر بهانه دستِ توسّل به دامن پر مهر او ميزند و به اشتياق ظهور مبارك او و ديدن جمال بي مثالش ناله سر ميدهد.

«عَزيزٌ عَلَي أَنْ اَرَي الخَلْقَ وَلاتُري[17]؛

سخت است بر من كه همه را ببينم و تو ديده نشوي!

رهرو راه انتظار در مجالسي كه به نام آن محبوب دلها تشكيل ميشود حضور مييابد تا ريشههاي محبت او را در دل خود محكمتر كند و به مكان هايي مانند مسجد سهله و مسجد جمكران و سرداب مقدّس كه منسوب به امام عصر علیه السلام است رفت و آمد ميكند.

و از زيباترين جلوههاي ياد امام مهدي عجل الله تعالی فرجه الشریف در زندگي منتظران ظهورش آن است كه هر روز با او تجديد عهد كرده و پيمان وفاداري ببندند و استواري خود را بر آن عهد اعلام كنند.

در فرازي از دعاي عهد چنين ميخوانيم:

«اَللّهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في صَبيحَةِ يومي هذا وَما عِشْتُ مِنْ اَيامي عَهْداً وَعَقْداً وَبَيعَةً لَهُ في عُنُقي لااَحُولَ عَنها وَلااَزوُلَ اَبَداً اَللّهُمَّ اجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وَاَعْوانِهِ وَالذّابّينَ عَنْهُ وَالْمُسارِعينَ اِلَيهِ في قَضاءِ حَوائِجِه والمُمْتَثِلينَ لاَِوامِرِه وَالمُحامينَ عَنْه وَالسّابِقينَ اِلي اِرادَتِهِ وَالمُسْتَشهِدينَ بَينَ يدَيهِ.[18]

بار خدايا من در بامداد اين روز و تمام دوران زندگيم، عهد و پيمان و بيعتي را كه از آن حضرت بر گردن دارم با او تجديد ميكنم، كه هرگز از آن عهد و بيعت برنگردم و بر آن پايدار بمانم. بار خدايا مرا از ياران و كمك كاران آن حضرت و مدافعان از حريم مقدس او و شتاب كنندگان به سوي او براي انجام خواسته هايش و اطاعت كنندگان از دستوراتش و حمايت كنندگان از وجود شريفش و سبقت جويان به سوي خواسته اش و شهيدان در ركاب حضرتش قرار ده.»

اگر كسي پيوسته اين عهد را بخواند و از عمق جان به مضامين آن پاي بند باشد هرگز به سستي گرفتار نميشود و در تحقق آرمانهاي امام خود و زمينه سازي براي ظهور آن بزرگوار لحظهاي از پاي نمينشيند. و به راستي كه شايسته حضور در ميدان ياري آن ذخيره الهي خواهد بود.

امام صادق علیه السلام فرمود:

«هر كس چهل بامداد خدا را با اين عهد بخواند از ياوران قائم ما خواهد بود. و اگر پيش از ظهور آن حضرت بميرد، خداوند او را از قبرش بيرون آورد( و قائم علیه السلام را ياري دهد)...».

وحدت و همدلي

از وظايف تك تك افراد قبيله انتظار كه بگذريم، جمعيت منتظران نيز بايد طرح و برنامهاي داشته باشند كه در راستاي اهداف امام و حجّت الهي باشد. به بيان ديگر اجتماع منتظر لازم است كه تلاش و حركت خود را در مسير رضايت رهبر موعود قرار دهد.

بنابراين جامعه منتظر بر آن است كه عهد و پيمان خود با امام را به انجام رساند تا زمينه مناسب براي ظهور دولت مهدوي فراهم شود.

امام عصر علیه السلام در يكي از بيانات خود به چنين جمعيتي اينگونه بشارت داده است:

«اگر شيعيان ما ـ كه خداوند آنان را در راه اطاعتش ياري دهد ـ در وفاي پيماني كه از ايشان گرفته شده، يكدل و مصمم باشند؛ البتّه نعمت ديدار، از آنان به تأخير نميافتد و سعادت ملاقات ما براي آنها با معرفت كامل و راستين نسبت به ما، تعجيل ميگردد.»[19]

و آن عهد و پيمان همان است كه در كتاب خدا و سخنان نمايندگان خدا آمده است كه مهمترين آنها را بيان ميكنيم:

1. تلاش در جهت پيروي از امامان علیهم السلام و دوستي با دوستان ائمه علیهم السلام و بيزاري جستن از دشمنان آنها.

امام باقر علیه السلام از پيامبر خدا صلی الله علیه و آله روايت كرده كه فرمود:

«خوشا حال آنكه قائم خاندان مرا درك كند در حالي كه پيش از قيام، از او پيروي كرده باشند. با دوستان او دوستي و با دشمنان او دشمني نموده باشد. آنها رفيقان من و اهل دوستي و محبت من و گرامي ترين امت من نزد من در روز قيامت هستند!![20]»

2. جمعيت منتظران در مقابل بدعتها و انحرافها در دين و رواج منكرات و زشتيها در سطح جامعه بي تفاوت نيستند و نيز در برابر فراموش شدن سنّتهاي نيكو و ارزشهاي اخلاقي از خود واكنش نشان ميدهند.

از پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله روايت شده كه فرمود:

«البتّه در پايان اين امت (دوره ي آخر الزّمان) گروهي خواهند بود كه پاداش آنها همانند اجر امت اول اسلامي خواهد بود. آنها امر به معروف و نهي از منكر ميكنند و با اهل فتنه (و فساد) ميجنگند.»[21]

3. جامعه منتظر در برخورد با ديگران وظيفه دارد كه تعاون و همكاري را سر فصل برنامههاي خود قرار دهد. و افراد اين جامعه به دور از تنگ نظري و خود محوري، پيوسته حال فقراء و نيازمندان جامعه را پي گيري ميكنند و از آنان بي خبر نميمانند.

گروهي از شيعيان از امام باقر علیه السلام درخواست نصيحت كردند؛ حضرت فرمود:

«از ميان شما آنكه نيرومند است، ضعيف را ياري كند و آنكه بي نياز است با نيازمندتان مهرباني ورزد و هر يك از شما نسبت به ديگري خيرخواهي كند.»[22]

گفتني است كه دائره اين همكاري و همياري محدود به محيطي كه در آن زندگي ميكنند نيست بلكه خير و نيكي منتظران به محيطهاي دورتر و نيازمندان شهرهاي ديگر نيز ميرسد زيرا كه در پرتو روح انتظار هيچ جدايي و دوگانگي بين افراد احساس نميشود.

4. افرادي كه عضو جامعه منتظر هستند بايد به جامعه رنگ و بوي مهدوي بدهند و نام و ياد امام را در همه عرصهها بلند كنند و گفتار و كردار امام را به عنوان سرآمد همه سخنان و شيوهها به نمايش عمومي بگذارند و در اين راه با همه وجود بكوشند كه بدون ترديد مورد عنايت و لطف ويژه امامان علیهم السلام خواهند بود.

عبدالحميد واسطي از ياران امام باقر علیه السلام به آن حضرت ميگويد:

«ما در انتظار امر فرج همه زندگي خود را وقف كرديم به گونهاي كه براي بعضي از ما مشكلاتي را به همراه داشته است!»

امام علیه السلام در پاسخ او ميفرمايد:

«اي عبدالحميد، آيا گمان ميكني كه خداوند راه رهايي (از مشكلات) را براي آن بندهاي كه خود را وقف خداوند كرده باشد قرار نداده است؟! آري به خدا قسم خداوند براي او راه چارهاي قرار خواهد داد. خداوند رحمت كند بندهاي را كه امر (ولايت) ما را زنده دارد!»[23]

سخن آخر اينكه جامعه منتظر بايد بكوشند كه در همه ابعاد زندگي اجتماعي، الگوي ساير اجتماعات باشند و همه زمينههاي لازم براي ظهور منجي موعود را فراهم كنند.

آثار انتظار

بعضي گمان كردهاند كه انتظار مصلح جهاني، افراد را در حالت سكون و بي تفاوتي قرار ميدهد و آنها كه منتظرند تا اصلاحگري جهاني قيام كند و فساد و تباهي را بردارد، خود در مقابل بديها و پليديها واكنشي نخواهند داشت بلكه ساكت و بي تفاوت، دست روي دست خواهند گذاشت و تماشاگر جنايتها خواهند بود!!

ولي اين نگاه، يك نگاه سطحي و به دور از انديشه و دقت است. زيرا با توجه به آنچه در حقيقت انتظار امام موعود و ويژگيهاي آن و نيز ابعاد انتظار و ويژگيهاي منتظران مطرح شد، روشن است كه روحيه انتظار، آن هم با ويژگيهاي منحصر به فرد و جايگاه بي نظير امام مهدي عجل الله تعالی فرجه الشریف نه تنها سكون و سردي را به دنبال ندارد بلكه بهترين عامل حركت و پويايي است.

انتظار، در منتظر غوغايي مبارك و حركتي هدف دار پديد ميآورد و هر چه منتظر، به حقيقت انتظار، نزديكتر شود سرعت حركت او به سوي مقصد بيشتر خواهد شد. در پرتو انتظار، آدمي از خود محوري رهايي مييابد و خود را جزئي از جامعه اسلامي ميبيند؛ بنابراين ميكوشد تا جامعه را در حد توان خود به صلاح و درستي نزديك كند و وقتي جامعهاي از عناصري اين چنين با هويّت تشكيل يابد، اجتماعي در جهت ترويج فضيلتها پديد ميآيد و حركت عمومي به سوي اقامه خوبي ها، شكل ميگيرد و در چنين محيطي كه محيط صلاح و سازندگي و فضاي اميدبخشي و نشاط و عرصه تلاش و همياري و همكاري است، زمينه رشد باورهاي ديني و بينش عميق مهدوي در افراد جامعه پديد ميآيد و منتظران، كه به بركت انتظار، در فساد محيط حل نشدهاند بلكه هويّت ديني و مرزهاي اعتقادي خود را حفظ كرده اند، در برابر سختيها و مشكلات دوران انتظار بردباري ميكنند و به اميد تحقق وعده حتمي الهي بلاها را به جان ميخرند و لحظهاي گرفتار سستي و يا نااميدي نميشوند.

راستي كدام مكتب و مذهبي را ميشناسيد كه براي پيروان خود چنين مسير روشني را ترسيم كرده باشد؟! مسيري كه با انگيزهاي الهي پيموده ميشود و در نهايت پاداشي بس بزرگ را به ارمغان ميآورد.

پاداش منتظران

خوشاحال آنانكه چشم به راه خوبيها نشسته اند! چه بزرگ است پاداش آنان كه به انتظار موعود جهاني روزگار ميگذرانند و چه شكوهمند است رتبه و مقام آنان كه منتظر حقيقي قائم آل محمّد صلی الله علیه و آله هستند!

بجاست كه در بخش پاياني از فصل انتظار، از فضيلت و رتبه بي نظير جرعه نوشان جام انتظار سخن بگوييم و نمونه هايي از كلمات پيشوايان دين را بياوريم.

امام صادق علیه السلام فرمود:

«خوشا به حال شيعيان قائم ما (اهلبيت)، آنها كه در دوران غيبت او، ظهورش را انتظار دارند و در ايام ظهورش سر به فرمان او ميآورند. آنها دوستان خدايند كه هيچ ترس و اندوهي براي ايشان نخواهد بود.»[24]

و چه افتخاري از اين برتر كه مدال دوستي پروردگار را بر سينه دارند. و چرا بايد گرفتار غم و اندوه شوند و حال آنكه زندگي و مرگ آنها ارزشي گران پيدا كرده است.

امام سجاد علیه السلام فرمود:

«كسي كه در زمان غيبت قائم ما بر ولايت ما استوار باشد خداوند پاداش هزار شهيد از شهداي جنگ بدر و احد را به او خواهد داد.»[25]

آري آنان كه در دوران غيبت بر ولايت امام زمان خود باقي بمانند و عهد و پيمان خود با آن بزرگوار را استوار دارند مانند رزمندگاني هستند كه در ركاب پيامبر صلی الله علیه و آله به نبرد با دشمنان خدا پرداخته و در آن صحنه به خون خود غلطيده اند!

منتظراني كه جان بر كف به انتظار ياري فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله ايستادهاند از هم اكنون در خيمه جنگ و در كنار امير جبهه حق هستند.

امام صادق علیه السلام فرمود:

«اگر كسي از شما (شيعيان) بميرد در حالي كه منتظر امر (فرجِ امام مهدي عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد همانند كسي است كه در كنار قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف و در خيمه اش بوده است! سپس اندكي درنگ كرد و فرمود: نه بلكه مانند كسي است كه در كنار حضرت جنگيده و شمشير زده است! سپس فرمود: نه به خدا قسم؛ بلكه مثل كسي است كه در كنار رسول  خدا صلی الله علیه و آله به شهادت رسيده باشد.»[26]

اين گروه همان جماعتي هستند كه قرنها پيش، پيامبر بزرگ خدا آنها را برادران و رفقاء خود خوانده است و دوستي و مودّت قلبي خود را نسبت به ايشان اعلام كرده است.

امام باقر علیه السلام فرمود:

«روزي پيامبر در حضور گروهي از اصحاب خود فرمود: خدايا برادران مرا به من نشان ده! و اين جمله را دو بار فرمود: اصحاب حضرت گفتند: اي رسول خدا آيا ما برادران تو نيستيم؟!

فرمود: خير، شما اصحاب من هستيد و برادران من قومي هستند در آخرالزمان؛ كه به من ايمان ميآورند و حال آنكه هرگز مرا نديده اند! خداوند آنها را به اسم خود و پدرانشان به من معرفي كرده است... استواري هر يك از ايشان در دين خود از كندن خارهاي گون در شب تاريك و به دست گرفتن آتش گداخته، سختتر است. آنها مشعلهاي هدايت هستند كه خداوند آنها را از فتنههاي تيره و تار نجات ميبخشد.»[27]

و پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:

«خوشا حال كسي كه قائم اهلبيت مرا درك كند و حال آنكه پيش از قيامش به او اقتدا كرده باشد. با دوستان او دوستي و از دشمنان او بيزاري جسته باشد و امامان پيش از او را نيز دوست داشته باشد. آنها رفقاي من و صاحبان دوستي و مودت من و گرامي ترين امت من نزد من هستند.»[28]

و اينان كه به چنين مقام و رتبهاي نزد پيامبر صلی الله علیه و آله دست يافتهاند به شرف خطاب حضرت دوست مشرف ميشوند! آن هم ندايي كه مملوّ از محبّت و عشق است و حكايت از نهايت تقرّب و نزديكي آنها به محضر حضرت حق دارد.

امام باقر علیه السلام فرمود:

«روزگاري بر مردم ميآيد كه امامشان غايب خواهد بود پس خوشا حال آنان كه در آن زمان بر امر (ولايت) ما استوار بمانند. به راستي كه كمترين پاداش آنها اين است كه حضرت پروردگار آنها را ندا ميدهد كه: اي بندگان من، به سرّ من (و امام غايب) ايمان آورديد و او را تصديق كرديد پس شما را بشارت باد به پاداش نيكوي من، شما به حقيقت بندگان من هستيد. اعمال شما را ميپذيرم و از خطاهاي شما ميگذرم و به (بركت) شما باران را بر بندگانم نازل ميكنم و بلا را از ايشان ميگردانم و اگر شما (در ميان مردم) نبوديد حتماً عذاب خود را (بر مردم گنهكار) ميفرستادم.»[29]

ولي به راستي چه چيز منتظران را آرام ميكند و انتظار آنها را پايان ميدهد؟ چه چيز روشني چشم ايشان است و دل بي قرار آنها را قرار و آرام ميبخشد؟ آيا آنان كه عمري به جادّه انتظار چشم دوختهاند و در همين مسير با همه سختي هايش راه پيمودهاند تا به دشت سر سبز موعود منتظر پاي گذارند به پاداشي كمتر از هم نشيني با محبوب و معشوق خود راضي ميشوند؟! و چه فرجامي از اين زيباتر و چه لحظهاي از اين باشكوه تر!

امام كاظم علیه السلام فرمود:

«خوشا حال شيعيان ما، آنان كه در زمان غيبت قائم ما به ريسمان دوستي ما، چنگ زنند و بر دوستي، و بيزاري از دشمنانمان استوار بمانند. آنها از ما هستند و ما از آنها. آنها به پيشوايي ما راضي شدند (و امامت ما را پذيرفتند) و ما نيز به شيعه بودن آنها راضي و خشنود شديم. خوشا حال ايشان!! به خدا قسم اينان در قيامت با ما و در رتبه و درجه ما خواهند بود.»[30]

 

[1]. بحارالانوار، ج 52، ص 122.

[2]. الغيبة نعمانى، باب 11، ح 16، ص 207.

[3]. الغيبة نعماني، باب 13، ح 46، ص 252.

[4]. كمال الدين، ج 1، ح 15، ص 602.

[5]. الغيبة نعمانى، باب 11، ح 16، ص 200.

[6]. سوره بقره، آيه 138.

[7]. كمال الدين، ج 2، ب 43، ح 12، ص 171.

[8]. اصول كافى، ج1، باب 84، ح 5، ص 433.

[9]. الغيبة نعمانى، باب 10، فصل 3، ح 6، ص 170؛ و نيز حاشيه مفاتيحالجنان، باب ششم، دعاي زمان غيبت.

ترجمه دعا: «خدايا خودت را من بشناسان، براستي كه اگر خود را به من نشناساني، پيامبرت را نخواهم شناخت. خدايا، پيامبرت را به من بشناسان، براستي كه اگر پيامبرت را به من نشناساني، حجّتت (و خليفه پيامبرت) را نخواهم شناخت. خدايا حجّت خود (امام زمان) را به من بشناسان، براستي كه اگر حجت خود را به من نشناساني از دين خود گمراه خواهم شد!!»

[10]. درباره اين موضوع در فصل اول كتاب، مباحثى بيان گرديد.

[11]. درباره سيره و صفات امام مهدى علیه السلام در فصل آينده سخن خواهيم گفت.

[12]. كمال الدين، ج 1، باب 25، ح 3، ص 535.

[13]. بحارالانوار، ج 53، ص 177.

[14]. غيبت نعمانى، باب 11، ح 16، ص 207.

[15]. كمال الدين، ج 2، باب 45، ح 4، ص 237.

[16]. مفاتيح الجنان، اعمال شب بيست و سوم ماه مبارك رمضان.

[17]. همان، دعاى نُدبه.

[18]. همان، دعاى عهد.

[19]. احتجاج، ج 2، ش 360، ص 600.

[20]. كمال الدين، ج 1، باب 25، ح 2، ص 535.

[21]. دلائل النبوة، ج 6، ص 513.

[22]. بحارالانوار، ج 52، باب 22، ح 5، ص 123.

[23]. بحارالانوار، ج 52، باب 22، ح 16، ص 126.

[24]. كمال الدين، ج 2، باب 33، ح 54، ص 39.

[25]. همان، ج 2، باب 31، ح 6، ص 592.

[26]. بحارالانوار، ج 52، ص 126.

[27]. همان، ص 123.

[28]. كمال الدين، ج 1، باب 25، ح 2، ص 535.

[29]. همان، باب 32، ح 15، ص 602.

[30]. همان، ج 2، باب 34، ح 5، ص 43.